بهرام عالیوندی

او بعد از مهاجرت از کشور سالها در اتریش به سر برد و چندین نمایشگاه در کشورهای آلمان و اتریش برگزار کرد.[۱]
زندگینامه
وی در ۱۳۰۶ خورشیدی در شهر کازرون در استان فارس به دنیا آمد. خانوادهاش در دو سالگی به دلیل اینکه مادرش اهلشیراز بود به آنجا نقل مکان کردند. سپس از شیراز به ممسنی رفتند و بهرام تا کلاس ۶ ابتدایی در آنجا درس خواند.
پدربزرگش ازخوانین ممسنی بود، مردی تصویرگر نقاشیهای ساده ابتدایی اما زیبای کتاب دکامرون اثر معروف بوکاچیو با ترجمه احمد دریابیگی.[۲] حتی گفتهاند کلمه الله را روی دانه ای برنج نوشته بود. پدرش نیز نقشه خطه ممسنی را دقیقاً ترسیم کرده و آنرا در اداره دولتی مرکز ممسنی، نورآباد، آویخته بودند.
بهرام عالیوندی از کودکی به نقاشی علاقمند بود، در مدرسه نقشه جغرافی میکشید که آنها را به دیوار کلاس یا دفتر مدرسه نصب میکردند. بعد از شش سال دبستان، دبیرستان را در شیراز شروع میکند و طبق گفته خود برای امرار معاش از روی نقاشیهای دیگران کپی میکند و برای تأتر دکور میزند و پلاکارد سینما میسازد اما در هیچکدام موفقیتی نداشتهاست.[۲]
فعالیتهای هنری
پس از پایان دبیرستان و خدمت سربازی به تهران آمد و یکسالی به کارهای مختلف پرداخت و عصرها به هنرستان کمال الملک رفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد باحمایت برادر بزرگ که کارمند عالیرتبه دولت بود، در هنرستان زیبای پسران نامنویسی کرد، جایی که خود بعداً در آنجا و نیز هنرستان نقاشی دختران هنرآموز نقاشی گردید. در آنجا جلال آل احمد مربی ادبیات و مشوق او بود و تا آخرین روزهای حیات وی را زیر نظر داشت. در همین دوره بورسی ۴ ساله برای فرانسه نصیبش شد اما ساواک اجازه خروج از کشور به او نداد. جلال آل احمد هم به او گفت «در اروپا که به تو آمپول هنر تزریق نمیکنند همینجا بمان و خود را بساز».[۳]
وی سپس در سال ۱۳۳۶ در ادارهٌ هنرهای سنتی وزارت فرهنگ و هنر به عنوان طرّاح در کارگاه کاشیسازی مشغول کار شد. مدتی حدود سه سال ازروی اشیاء باستانی ایران کپی برداری میکند تا به گفته خودش با رموز نور و سایه روشن رشتههای هنر قدیم ایران بیشتر آشنا شود.
بعد از تأسیس دانشکدهٌ هنرهای تزیینی در سال ۱۳۳۹، عالیوندی در این دانشکده، در رشتهٌ نقاشی تزیینی به تحصیل پرداخت و دورهٌ تخصصیاش را زیر نظر یک استاد فرانسوی به پایان رساند و در رشته نقاشی تزیینی لیسانس گرفت. پس از آن مدتی در هنرستانهای نقاشی به تعلیم پرداخت و سپس برای چندمین مرتبه راهی اروپا شد و از موزههای بزرگ آنجا دیدن کرد.[۴]
او در سال ۱۳۳۸ به عنوان مدرس در کارگاههای آموزشی مؤسسه هنرهای ملی و کمال الملک برگزیده شد و به مدت ۲۰ سال این کار را ادامه داد. در طول این مدت، او به انجام و تمرین دامنه وسیعی از هنرهای پارسی از قبیل مینیاتور و سرامیک سازی روی آورد.[۵]طی دورانی که اداره هنرهای ملی کار میکرد، آموزش هنرهای سنّتی را به هنرجویان رشته نقاشی به عهده داشت و هنرجویان را به موزهٌ ایران باستان میبرد و رمز و رازهای خطوط و نقوش آثار هنری قدیمی ایران را به آنان میآموخت.[۱]
طی حدود ۲۶ سال خدمت در وزارت فرهنگ و هنر، هزاران طرح عالیوندی درکارگاههای میناسازی، گلیمبافی، کاشیکاری، منبتسازی، خاتمکاری، نقرهسازی، معرقکاری و … توسط استادکاران رشتههای فوق به اجرا درآمد و در موزه فرهنگ و هنر جمعآوری یا به سران کشورها هدیه گردید.[۲]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر