حمید مصدق و سالهای آبی، خاکستری، سیاه
![]() |
حمید مصدق
حمید مصدق از شاعران نسل
اعتراضی بعد از سرفصل ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. شعر او از این منظر به سوژهیابی و مضمونپروری پرداخت.
زندگی و قلم و اندیشه او را باید در چنین سیری از حیات شخصی، اجتماعی، فرهنگی و
سیاسی بررسی نمود.
حمید مصدق روز ۹بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا اصفهان بهدنیا آمد. خانهای داشتند با
جلوههایی که اصالت معماری کهن را حفظ کرده بود و با خیلی از خانههای محلهشان
فرق داشت. برادری داشت که بیشتر از یک سال از حمید کوچکتر بود. او و برادرش آبله
گرفتند. او از آن وحشت و ترس مستولی بر حواس ظریف کودکانه سالم جست و برادرش کر و
لال شد؛ و این رنجی شد که از کودکی بر ضمیر حمید خانه کرد...
در پرتو شمع اندیشه
تحصیلات ابتدایی را در
اصفهان گذراند. به دبیرستان که پا گذاشت، شروعی نو دامن افکار و حواس ظریف و کنکاش
او در جلوههای معرفت و عشق را گرفت. حمید همکلاسی منوچهر بدیعی(آهنگساز)، محمد
حقوقی(شاعر) و بهرام صادقی(قصهنویس) شد. همکلاس ۳موضوعی شد که ۳یار غار زندگی آدمی از ازل تا ابد بوده و باشند:
موسیقی، شعر، ادبیات.
حمید مصدق در کنکور سراسری
سال ۱۳۳۸ در رشته حقوق قبول شد. از
اصفهان به تهران آمد و در سال ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد. نخست در رشتهی بازرگانی
درس خواند. ۴سال بعد حقوق قضایی خواند و
فوقلیسانس اقتصاد گرفت.
«نه» به مسلط
آنچه این دوره از زندگی
حمید مصدق را خاص و ویژه میکند، گره خوردن جوانی او با تحولات سیاسی و اجتماعی
ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. حمید در نیمه دوم دهه ۳۰ خورشیدی وارد عرصه شعر و نویسندگی شد. زمینه نمو
اندیشه و قلم او مهیای اعتراض و «نه» گفتن به وضعیت موجود بود. سالهایی بود که:
«خشک آمد
کشتگاه من
در کنار کشت همسایه
گرچه میگویند
میگریند به روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران...»
(از
شعر «داروگ» نیمایوشیج)
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر