جدیدترین پست

حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

این وقایع مربوط به ضدو بندهایی است که رژیم خمینی با دولت عراق برای نابودی مجاهدین است. حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین...

۱۳۹۸ فروردین ۱۷, شنبه

حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

این وقایع مربوط به ضدو بندهایی است که رژیم خمینی با دولت عراق برای نابودی مجاهدین است.

حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

اشرف ۱۳۹۰
۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ مصادف با جمعه 8 آوریل 2011 نیروهای عراقی با بیش از ۱۴۰ خودروی نظامی و ۲۵۰۰ نفر به درخواست جمهوری اسلامی به ساکنان قرارگاه اشرف حمله کردند. طی این حمله ۳۶ تن از مجاهدین جان باختند و بیش از ۳۵۰ نفر مجروح شدند و قسمت شمالی اشرف به اشغال نیروهای مهاجم در آمد. این حمله در حالی صورت گرفت که ساکنین اشرف سالها قبل سلاح‌های خود را به نیروهای آمریکایی تحویل داده بودند. آنها در برابر حمله نیروهای عراقی با دست خالی مقاومت کرده و جنگیدند.آنها این واقعه را فروغ اشرف می‌نامند. تصاویر و عکس‌های این حمله و مقاومت ساکنین اشرف در برابر آن در تمامی رسانه‌ها انعکاس یافته و احساسات جهانی را نسبت به آن برانگیخت. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۱ دادگاهی در اسپانیا این حمله را به مثابه جنایت علیه بشریت محکوم کرد و خواهان احضار تنی چند از عوامل آن از جمله شخص نخست وزیر عراق نوری المالکی برای رسیدگی شد.


خروج نیروهای آمریکایی از اشرف

شامگاه پنج شنبه ۱۸ فروردین واحد نظامی آمریکایی مستقر در اشرف با وجود تعهدی که در حفاظت از ساکنین اشرف بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو داشت و با وجود اشراف به خطر حمله نیروهای عراقی به ساکنین با دریافت فرمان از اشرف خارج شده و راه را برای ورود نیروهای عراقی باز کرد.

۱۳۹۸ فروردین ۳, شنبه

ماهی عید.

عید شما مبارک
کاردستی از دیر باز در سرشت انسان بوده و خواهد بود.
عیدتون مبارک 
اندازه گذاشتن و سازندگی از هر نوعی جز ساختار و استعداد های بالقوه انسانی است .
 به این ماهی زیبا نگاه کنید
 به نظر شما از چه چیزهایی ممکنه ساخته شده باشه 
 شاید باور نکنید.
بعضی آدم ها هستند که از هیچ یعنی از دورریختنی های مردم کوچه و بازار برای خودشون هنر درست می کنند.
 این ماهی از یه تیکه فوم و مقداری پلیت و رنگ درست شده و به این زیبایی در اومده که انگاری زنده است 
شماهم می توانید برای خودتون چیزهایی از هیچ بسازید.






۱۳۹۷ اسفند ۱۶, پنجشنبه

داستانک (زباله گرد)

زباله گرد
داستانکی براساس واقعیتهای اجتماعی امروزما 
قربانیان نظام پلید آخوندی 

خورشید داشت با اینور زمین بای بای میکرد و می رفت که به مسولیتش در آنطرف برسه. 
دو تا کوچولو ژولیده هرکدام با یک گونی که از قدشان بسیار بزرگتر بود، وسط زباله ها می لولیدن. اما هرچه گشتند چیزی گیرشون نیومد.
حسن دست خواهرش نسرین رو کشید و گفت : نسی نا امید نشو بریم زباله بعدی. اما در درونش غوغایی بود. با خودش فکر می کرد خدایا، آیا ما هم آدمیم؟ اصن برای چی ما زنده ایم. وچرا اینطوریم و خیلی ها نیستند؟ 
ولی شکم گشنه این حرفها سیرش نمی کنه. بخصوص که نسرین خواهر کوچیکترش را خیلی دوست داشت وازدیدن گشنگی او درد خودش رو فراموش کرد.
حواسش رو جمع کردکه نسی چیزی از این ناراحتیش نفهمه. سیاهی شب با همه هولناکیش فرا می رسید ولی اونها هنوز چیزی گیرشون نیومده بود. با دست خالی هم نمیشد برگشت. صاحب کار که صاحب خودشون هم بود فقط پول رو می شناخت و بس واگه نداشتی کتک بود و کتک
یهو دردش بیشتر شد وقتی کتکهای شب قبل رو که نسی خوده بود را بیاد آورد.
به ذهنش زد: کاش یه مرگ موشی یا چیزی بود که هردو می خوردند واز شر این دنیای بی رحم نجات پیدا میکردند. 
صدای نسرین اون رو به خودش آورد. حسن گشنمه ، خسته شدم ، سردمه، میشه یه جایی بشنیم؟
تمام وجودش یهوآتش گرفت. باید کاری بکنه. تمام حواسش رو جمع کرد.اطرافش رو نگاه کرد. هیچ چیز برای خوردن، هیچ جایی برای نشستن وهیچ وسیله ای برای گرم شدن نبود.
حسن گونیش رو کنار زباله ای که نبش کوچه ای که به خیابان ده متری وارد میشد پهن کرد. نسی رو بغل کرد و گذاشت روی گونی و گونی رو دورش پیچید و گونی نسی رو هم روش کشید. یه ماچ از گونه اش گرفت وگفت: کمی صبر کن تابیام.
چراغ خانه ی روبرو روشن بود. وصدای دعوای چند نفر میومد. دعوا بر سر ارثیه مادربزرگشون بود.هرکدام سعی می کردند که سهم بیشتری ببره.
حسن در خونه رو زد واز دورهم چشم از نسی بر نمی داشت. در باز شد وجوانی قوی هیکل و شیک و پیک ظاهر شد. حسن انگار گالیور رو دیده باشه،  زبانش بند اومده بود اما با انگشتش نسی رو نشوند داد. جوان نسرین رو دید و همه چیز رو فهمید.
همراه حسن راه افتاد. وقتی دست نسی رو گرفت خیلی داغ بود و نسی از تب داشت میسوخت و بشدت میلرزید. 
جوان گونی و نسرین رو یکجا بغل کردو با حسن به خانه برد.
همسر جوان قوی هیکل تا این صحنه رو دید فریاد زد : روی دریای نفت نشستیم و این بیچاره ها اینطور دارند هلاک میشن اینها حرث ونسل ما رو نابود کردند. هزاران نفر مث این کودکان هستند که در این نظام هیچ حمایتی نمشن.
دعوای ارثیه خاتمه یافته بود.اونها حسن و نسی رو به فرزندی خودشون پذیرفتند.
وحالا نسرین و حسن همراه با پدر و مادرشون از فعالان حقوق کودکان وبشر در جامعه آخوند زده ما هستند.   

۱۳۹۷ اسفند ۱۵, چهارشنبه

پروین اعتصامی


پروین اعتصامی

شاعر نامی پروین اعتصامی
پروین اعتصامی 
پروین اعتصامی (۲۵ اسفند ۱۲۸۵) با نام اصلی رخشنده اعتصامی شاعرایرانی که از وی بنام مشهورترین شاعر زن ایران نام می‌برند.

در سال ۱۳۱۴ دیوان پروین اعتصامی منتشر شدکه شامل ۶۰۶شعر در قالبهای مثنوی و قطعه وقصیده است وبیش از ۷۰مناظره داردکه شامل گفتگوهایی پر معنا و نغزبین انسانها و جانوران و گیاهان واشیاباهم است

اشعار معروف

آفریده‌های ذهنِ زایندهٔ پروین، در مناظره ها، روشن تر، چهرهٔ خود را نشان می‌دهند. در مناظره‌های شعری او، «امید و نومیدی»، «بلبل و مور»، «برف و بوستان»، «پایه و دیوار»، «تیر و کمان»، «دیدن و نادیدن»، «حقیقت و مجاز»، «دیوانه و زنجیر»، «ذرّه و خفّاش»، «سپید و سیاه»، «کرباس و الماس»، «کوه و کاه»، «گرگ و سگ»، «گرگ و شبان»، «گل و خار»، «گل و شبنم» و… با هم سخن می‌گویند. برخی از اشعار معروف او عبارتند از: اشک یتیم، سفر اشک، متاع جوانی، ای مرغک، مور و سلیمان، آرزوی پرواز، پندونصیحت، وقت برگریزان، صاعقه ما ستم اغنیاست، دزدوقاضی، شکایت پیرزن، عنکبوت، صاف و دردشرط نیکنامی،
اشک یتیم
روزی گذشت پادشهی از گذرگهیفریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیمکاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟
آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:این اشک دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته‌استاین گرگ سالهاست که با گله آشناست
پروین فلاکت و درماندگی فرودستان را ابدی نمی‌داند. به باور او، وقتی مشعل مقاومت به اهتزاز درآید، رنج وستم نیز پایان میابد
«ز قید بندگی این بستگان شوند آزاداگر به شوق رهایی زنند بال و پری
یتیم و پیرزن این قدر خون دل نخورنداگر به خانة غارتگری فتد شرری
به حکم ناحق هر سِفله خلق را نکشنداگر ز قتل پدر پرسشی کند پسری
درخت جور و ستم هیچ برگ و بار نداشتاگر که دست مجازات میزدش تبری
اگر که بدمنشی را کشند بر سر داربه جای او ننشیند به زور ازو بتری».
به باور پروین، باید دست به دست هم دادو بی شک و تردید پای به میدان نهاد.
«هزار کوه گرت سدّ راه شوند، بروهزار ره گرت از پا درافکنند، مایست».
پروین به رنجبرهای پای در بند یک راه نشان می‌دهد: نبرد، بی واهمه و هراس:
«تا به کی جان کندن اندر آفتاب، ای رنجبر؟ریختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر؟
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشیچند می‌ترسی ز هر خان و جناب، ای رنجبر؟
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریزوندر آن خون دست و پایی کن خَضاب، ای رنجبر» !
پروین در شعر «شکایت پیرزن» از زبان پیرزنی بر شاه می‌تازد که از آتش فساد او به جز آه برای مردم نمانده‌است:
سنگینی خَراج به ما عرصه تنگ کردگندم تراست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو دیده جز آلودگی ندیدبر عیبهای روشن خویشت نگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو هر مسکن و دهییغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست».
مناظره «دزدوقاضی»

۱۳۹۷ اسفند ۸, چهارشنبه

عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی 
ابوالقاسم قزوینی، عارف قزوینی (متولدقزوین ۱۲۵۸ درگذشت ۱ بهمن ۱۳۱۲همدان) شاعر آزادیخواه ایران بوده و از روزی که انقلاب مشروطیت در این سرزمین روی داد تا مدت شانزده سال با ملت در تمام انقلابات همقدم و همگام بود

زندگی‌نامه

ابوالقاسم قزوینی، مشهور و متخلص به عارف، فرزند ملاهادی وکیل، در سال ۱۲۵۸در قزوین متولد شد. صرف و نحو عربی و فارسی و علوم متداوله را در قزوین فراگرفته و در ادبیات تمرین نمود و علاوه بر این در سن ۱۳ سالگی به مدت ۱۴ ماه در محضر نخستین معلم موسیقی خود، حاجی صادق خرازی به تحصیل و فراگرفتن اصول علمی موسیقی پرداخت و با داشتن صوت دلنشین و آواز خوش، در این فن، مهارتی تام پیداکرد. وی در هنر خط نیز اهتمام ورزید و پیشرفت کرد. پس از آن به توصیهٔ پدر، به نوحه خوانی در پای منابر مشغول شد. عارف در سن۱۶سالگی وارد تهران شد؛ و با اعیان و رجال و درباریان مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه آشنا شد و پس از چندی چنان‌که خود گوید: با اکراه در سلک ملازمان وثوق الدوله درآمد، و از طریق او با علی اصغرخان اتابک اعظم آشنا شد و برای او آواز می‌خواند؛ و در نتیجه به دربار راه یافت و بارها بحضور شاه رسید ویکی دوغزل اجرا کرد، شاه راخوش افتاد، عارف در این باره می‌گوید: «شنیدن این حرف برایم کمتر از صاعقه نبود. دیدم عمامه به آن ننگینی و شیخ بودن به آن بدنامی هزار بار شریف تر از کلاهی است که می‌خواهند بر سرم بگذارند. تا آنکه بر حسب امر شاه خواستند. او را در سلک فراش خلوت دربار درآورند، ولی وی لباس خود را بر کلاه فراش خلوتی دربار ترجیح داد و زیر بار این سمت نرفت.

نشریه مجاهد


نشریه مجاهد

نشریه مجاهد 
نشریه مجاهد نشریه ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران است. سازمان مجاهدین خلق ایران، در ۱۵ شهریور سال ۱۳۴۴ توسط محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیان‌گذاری شد و فعالیتهای سیاسی نظامی و ایدئولوژیک خود را آغاز کرد. سازمان مجاهدین خلق ایران یکی از نیروهای محوری مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی در دوره ی محمدرضا شاه پهلوی بود. در شهریورماه ۱۳۵۰ بیش از ۹۰ درصد از کادرها و ۱۰۰ درصد مرکزیت سازمان توسط ساواک دستگیر شدند. بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران و تعدادی از اعضای مرکزیت در چهارم خرداد سال ۱۳۵۱ توسط محمدرضا پهلوی اعدام شدند.
مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران 
از آن پس رهبری سازمان بنا برخاست و تأکید محمد حنیف نژاد و سعید محسن در آخرین روزهای حیات و قبل از اعدام؛  بر عهده یمسعود رجوی تنها بازمانده‌ی مرکزیت آن زمان قرار گرفت. وی رهبری سازمان را از داخل زندان به دست گرفت و سازمان را از ضربه‌ی اپورتونیستهای چپ نما در سال1354 عبور داد. سازمان مجاهدین خلق ایران فعالیتهای تبلیغی و روشنگرانه‌ی خود را بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی پهلوی در سراسر ایران از سر گرفت و آوازه‌ی آن به دور افتاده‌ترین روستاها و شهرهای ایران رسید. این فعالیتها شامل چاپ و نشر کتاب، نشریه، تراکتهای تبلیغی و سرودهای انقلابی بود. نشریه مجاهد با تیراژ ۶۰۰هزار نسخه به رکورد بی‌سابقه‌ای در تاریخ نشریات و جراید کشور دست یافت.



۱۳۹۷ بهمن ۲۹, دوشنبه

محمد ابراهیمی

محمد ابراهیمی

محمد ابراهیمی(تولد:؟ - مرگ:۱۱دی ماه۱۳۹۶)محمد ابراهیمی در تظاهرات اعتراضی مردم قهدریجان شرکت داشت  که بنا به گفته منابع مختلف نیروهای حکومتی از بالای پشت‌بام به سمت جمعیت مبادرت به تیراندازی کردند و محمد مجروح می‌شود امادر بیمارستان از بردن او به اتاق عمل جلوگیری می‌شود و کشته می‌شود، ماموران در ساعت سه بامداد پیکرش را دفن کردند و فقط به تعدادی از اقوامش اطلاع داده می‌شود.

علت مرگ

ماموران کلانتری شهر قهدریجان به جمعیت اعتراض کننده از پشت‌بام شلیک می کنند که ۶ نفر از جمله محمد ابراهیمی در این تیر اندازی کشته می شوند.
سایت های حکومتی مدعی شدند که اغتشاشگران قصد اشغال و خلع سلاح کلانتری را داشتند و ماموران برای دفاع از خودشان به آنها شلیک کرده اند ولی بنا به گزارش مصور سایت صدای آمریکا روشن کردن آتش توسط مردم بدلیل گاز آشک‌آور بوده است