جدیدترین پست

حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

این وقایع مربوط به ضدو بندهایی است که رژیم خمینی با دولت عراق برای نابودی مجاهدین است. حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین...

۱۳۹۷ آبان ۱۴, دوشنبه

داستانهای مقاومت (داستانک )

داستانی ازیک زندانی 


 «از هیچ، چیز بسازید»

مرادعزیزی پسرلاغراندام ونحیفی بود. اودانشجوی سال ۲یا ۳ دانشگاه بود. البته یادم نیست که رشته اش چی بود. من او را سال ۶۳ در اتاق ۲۳سالن یک بند آموزشگاه اوین دیدم. وقتی دید که من دارم آزاد میشم،  پیشنهاد داد که زبان انگلیسی یاد بگیرم وخودش فعالانه دنبال کرد.
زندان اوین 
گفتم: مراد آخه نه قلمی داریم ونه کاغذی.
خندید وگفت : ای بابا، تو داستان ازهیچ،  چیز بسازید را نشنیده ای؟
گفتم: منظورت چیست؟
گفت: تو زیرپیراهن نو و تیره داری؟
گفتم: بله.                                          
 گفت: آیا صابون داریم؟
گفتم: بله.
گفت: بردار بیار.
وقتی شروع به نوشتن روی آن کرد تازه فهمیدم که هیچ چیز نمی تواند مجاهد خلق را از کاری که می خواهد انجام بدهد، بازدارد. جالب اینجا بود که زود پاک می شد وهیچ کس هم نمی توانست بفهمد. من با تلاشهای او ظرف سه ماه بخوبی زبان انگلیسی را یاد گرفتم.
سالها از این داستان می‌گذرد ولی هنوز صدای او درگوشم زنگ می زند که « می توان از هیچ، همه چیز ساخت»    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر